تفاوت های فرهنگی ایران و کانادا

  0
 508

دوستان بعضي از تفاوت هاي فرهنگي کانادا و ایران خيلي عجيب هستند. حال لحاظ کردن فرهنگ مخاطبمان در گفتار یا رفتاري که می‌شنویم یا می‌بینیم، کاملا سخت و شخصي است. از جمله این داستانی که در ادامه برایتان می‌نویسم که هنوز هم براي خود من که جزو آدم هاي نسبتا راحت هستم، سنگين و ثقیل است. حتي اگر فرهنگ طرف مقابلم را در نظر بگیرم. 

تفاوت های فرهنگی ایران و کانادا

تفاوت فرهنگی ایران و کانادا - با مشت زیر چشمشان را کبود نکنید!!!

چند سال پیش به یک شهر بسیار زیبا و آرام در جنوب سوئد رفته بودم که واقعا خيلي خيلي زيبا بود و مهمان نوازي بي‌نظیر میزبان هم ضریب مضاعفي به کیفیت این سفر داده بود. يك روز غروب که در حياط روي نیمکت‌هاي سبز زیر درخت گیلاس نشسته بودیم میزبان از همسایه‌هایش تعریف مي‌کرد و ظاهرا يك آقاي همسایه متاهلی بعد از چند بار دور همي و رفت و آمد و خوردن و نوشیدن به ایشان گفته بود که خانم شما بسیار زیبا است و بعد از این حرف روابط به زیر صفر تنزل کرده بود. 

کارگاه آموزشی خرید خانه در ونکوور

مدتي بعد در سكانسی از یک فیلم دیدم که آخر شب يك آقایی که حسابي مست کرده بود همین جمله را به دوستش گفت و سر به سر شنونده گذاشت.

تا اینکه در يك فيلم دیدم که در یک سفارت‌خانه، در یک مراسم مهماني خانوادگي نيمه رسمي این جمله استفاده شد!!! خيلي برایم عجیب بود. با خودم فکر کردم که در یک مهماني رسمي که کسی از این تیکه‌ها به کسی نمیندازه!!! زنگ زدم به مرجع خودم (پسر خاله جان که حدود ۵۰ سال است که در آمریکا زندگی می‌کند و همسرش هم یک آمریکایی بسیار مهربان است). برگشت به من گفت که وقتی کسی از زيبايي همسرت تعريف مي‌کند، احترام گذاشته است و مثل این است که بگوید خانه‌یتان بسیار زیباست. من هم گفتم درست است که تعریف می‌کند، اما خب آدم بهش بر مي‌خورد (مگه خودت خواهر و مادر نداری) خلاصه هر دو از طرز فکر هم گیج شده بودیم و من مي‌فهميدم منظورش چیست. اما نمي‌فهميدم و نمي‌تونستم بپذیرم که کسی این جمله را به من بگوید. 

حالا آن سوئدی را تجسم کنید که بدبخت نمی‌داند که چرا رابطه‌اش با همسایه‌اش اینقدر شکراب شده است و این همسایه‌ی ایرانی چرا دیگر چشم دیدنش را ندارد.

بنابراین اگر بخواهیم با مردمی که فرهنگ متفاوتی دارند زندگي کنيم بايد فرهنگشان را یاد بگیریم. چه بخواهیم از آن استفاده کنیم چه نخواهیم.

دانلود کتاب راهنمای گام به گام خرید خانه در کانادا

تفاوت بین دو کشور ایران و کانادا از نظر فرهنگ - من زورگو هستم

یکی از معایب زندگی در کانادا برای ایرانیان همین تفاوت های فرنگیشان است. یکی دیگر از تفاوت های فرهنگی کانادا و ایران مربوط به رفتار اشخاص در قبال سایرین است. اول از خودم شروع می‌کنم متاسفانه زورگو هستم، هستی و هستیم. این را قبول ندارید؟ این چند پاراگراف را بخوانید.  

هرجایی که ما کار غیر قانونی می‌کنیم، حداقل در حال زورگویی به یکی هستیم. بگذریم از زورگویی‌های قانونی.

مثال: با همسر و پسرمان به فروشگاه شهروند می‌رویم. در فروشگاه نوشته شده است که هر خانواده یک عدد روغن به نرخ تنظیم بازار. هر کدوک یک روغن بر می‌داریم. چون زبر و زرنگ هستیم. صف صندوق‌های مختلف هم می‌ایستیم. یا جایی دو دقیقه کار داریم و ماشینمان را دوبله پارک می‌کنیم یا پارک ممنوع می‌گذاریم و می‌رویم کار خود را انجام می‌دهیم و بر می‌گردیم. البته به بغل دستی می‌گوییم که پشت فرمان بنشیند و پلیس جریمه نکند. مامور اداره برق می‌گوید که باید کنتور جدید بگیریم و متوجه می‌شویم که با کنتورهای جدید قبض بیشتری باید پرداخت کنیم؛ چون اخلاق مدار هستیم زیر میزی نمی‌دهیم و فقط خواهش و التماس می‌کنیم که اگر مقدور است این یک مورد را بیخیال شود. برای زودتر زدن واکسن کرونا به این و آن زنگ می‌زنیم و ... و شب در خانه یا مهمانی از دستاوردها و رشادت‌هایی که به خرج داده‌ایم تعریف می‌کنیم و هم پز و هم آموزش می‌دهیم.

از صبح تا شب از این تیپ کارهای عادی شده انجام می‌دهیم. غافل از اینکه در حال زورگویی به دیگران هستیم. البته طبیعی است که برای هر کاری دلیل هم داریم (ای بابا یارو ۳۰۰۰ میلیارد برداشت و رفت کسی چیزی نگفت همه دوبله که خوبه سوبله دو ساعت میذارن ماشینشون رو میرن پول برق و آب از دو سال پیش تا حالا سه برابر شده مگه حقوق من سه برابر شده؟)


خرید و فروش خانه در ونکوور با مشاور املاک معتمد ایرانی


عضویت در خبرنامه سرای ونکوور

درسته. همه‌ی این دلایل وجود دارند. ولی یک مشکلی هست. آن هم اینکه همه‌ی این دلایل به زورگویی‌هایی دیگران به ما اشاره دارد. اما ما در حال تسویه حساب با دیگری هستیم. شخص دیگری اختلاس کرده است و ما به جای اینکه جلوی آن زورگو که حق ما را ضایع کرده است بایستیم، می‌رویم و به شخص دیگری زور می‌گوییم. شخص دیگری با دوبله پارک کردن خیابان را باریک و وقت ما را تلف می‌کند و ما هم در یک خیابان دیگر وقت بقیه را تلف می‌کنیم. شخص دیگری حقوق را زیاد نکرده و ما با کمتر دادن پول قبض بر اساس کنتور قدیمی، از جیب بقیه‌ی مشترکان پول برق را بیرون می‌کشیم.

دوست من ما از یک عده زور می‌شنویم و به یک عده دیگه زور می‌گوییم. آنجایی که زور می‌گوییم عادی است. اما آنجایی که به ما زور می‌گویند، ناراحت می‌شویم و می‌گوییم ای بابا این چه وضعیه!!

چون آدم نسبی‌ای هستم، می‌گویم تقریبا همه‌ی ما در شرایط مشابه رفتارهای مشترکی از خود بروز می‌دهیم غافل از اینکه سر نخ جای دیگری است.

بیشتر بخوانید: بهترین مشاور املاک ونکوور 

اطلاع از پیش خریدهای ونکوور

فرق ایران و کانادا از نظر فرهنگی - همه کاره هیچ کاره 

در ادامه بیشتر به موضوع تفاوت های فرهنگی بین ایران و کانادا می‌پردازم. 

یکی از موضوعات تکراری که همه هزار بار شنیده‌ایم این است که ایرانی‌ها راجع به همه چیز نظر می‌دهند (مخصوصا اقتصاد، سیاست و ورزش). همیشه این موضوع ذهن من را درگیر کرده بود که آقا داستان چیست و چرا اینگونه است؟

در یک کشوری مثل کانادا عمدتا مشاغل تخصصی هستند و اگر کسی بخواهد وارد یک شغل بشود، معمولا باید لایسنس آن کار را بگیرد. شرط پیشرفت در بقیه‌ی شغل‌ها هم داشتن تخصص و حرفه‌ای بودن است. نتیجه‌ی این موضوع این است که یک شهروند حداقل در یک موضوع خبره است. یعنی مهارتی بسیار بیشتر از بقیه‌ی مهارت‌هایش و سایر افراد جامعه‌اش دارد. در نتیجه در عین حال که احساس خوبی دارد، متوجه می‌شود که در بقیه موارد به اندازه موضوع اصلی‌اش مهارت ندارد و بنابراین اعلام نظر نمی‌کند. چون به دانسته‌ها و ندانسته‌هایش آگاه است، از اینکه بگوید چیزی را نمی‌دانم حس بدی ندارد. چون به یک مهارت تسلط خوبی دارد. در ضمن چیزی که در اینترنت یا تلویزیون دیده است را با باد در گلو انداختن بعنوان استنباط شخصی‌اش در جمع مطرح نمی‌کند و سخنرانی نمی‌کند. از آن مهم‌تر راجع به میزان صحت اطلاعات مطلبی که به دستش می‌رسد، عمیق می‌شود و بررسی می‌کند.  چون برایش مهم است که آیا این مطالب را یک خبره گفته است یا نه. در چنین جامعه‌ای کسی به راحتی حرف نمی‌زند. چون مخاطبان اهل بررسی هستند و هرچه را بشنوند، باور نمی‌کنند و بازیچه‌ی اخبار جعلی و شایعات نمی‌شوند.

به امید داشتن جامعه‌ای شفاف و واقعی.

شاید مخصوصا با توجه به مطالب بالا لازم به توضیح نباشد که این فقط نظر شخصی من است و نه یک جامعه شناس.

بیشتر بخوانید: مونترال یا ونکوور، کدام یک برای زندگی بهتر است؟

تطابق با فرهنگ مردم کانادا

دوستان، خانم‌های عزیز و آقایان محترم شما به مرور زندگي خانواده‌هاي کانادايي را دقیق نگاه می‌کنید و استاندارد زندگی و توقعتان از همسرتان تغيير مي‌کند و البته یادمان هم نرفته است که قبل از اینکه سوار هواپیما بشویم، پذیرفته‌ایم که تغییر پذیری و یادگرفتن چیزهای جدید جزو شروط اصلي يك مهاجر موفق است. 

می‌بینید که زن و مرد شانه به شانه هم در بیرون و در خانه و واقعا بطور مساوي تلاش مي‌کنند. اگر به خانه‌یشان بروید احساس نمی‌کنید که خانم بیشتر کار می‌کند و یا اینکه عمده مسئولیت امور بیرون خانه با مردها است. اصلا چیزی به اسم کار مردانه و یا زنانه ندارند و به همین خاطر می‌بینید که خانم‌ها و آقایان همه جا هستند.

خانم‌های محترم اگرچه می‌دانم خيلي سخت است، ولی لطفا این یکبار را به خاطر گل روی خودتان طاقت بیاورید و این پاراگراف را نخوانید. یک صحبت در گوشی مردانه داریم. مرسي.

آقایان عزیز من را ببخشید، لطفا در قرن بيست و يكم حتي اگر نرفتید کانادا دیگر به همسرمان نگوییم برایم چایی بریز و یا برایم آب بیاور، می‌دانم همه خسته‌ایم ولی وقتی به خانه برگشتیم، در کارها مشارکت کنیم، باور کنيد براي خانواده خودمان است نه همسایه و این کار مي‌تواند خيلي به روحیه خانم‌ها كمك كند (خانم خوشحال، خانواده خوشحال).

اما بعضي از خانم‌هاي ايراني دوست ندارند کار کنند و لاک ناخونشان از همه چیز برایشان مهم‌تر است بنابراین وقتي می‌روند کانادا، دلشان مي‌خواهد از مزاياي فرهنگي کانادا در خصوص حقوق خانم‌ها بهره‌مند شوند ولي مسئولیت‌هاي اين برابري را نداشته باشند. این یعنی شروع يك دردسر و اختلاف. 

مطالعه این مقاله را از دست ندهید: بهترین روش مهاجرت به کانادا

کار کردن خانم‌ها در کانادا قطعا هم به نفع خودشان و هم خانواده‌شان است. کسی که کار می‌کند، هم در اجتماع است و به روز، هم همسرش را بهتر درك مي‌کند و هم قدرت مالی خانواده به مراتب بالاتر می‌رود. ولی اگر کار نکند از صبح می‌رود به این پاساژ و آن فستیوال؛ شب که اعضاي خانواده دور هم جمع می‌شوند خانم ده تا چیز باحال دیده است و سرحال و پر از خواسته است، اما همسرش خسته و کوفته از سر کار برمی‌گردد. حال من نمی‌دانم این دو نفر می‌خواهند راجع به چه چیزی حرف مشترك بزنند؟ خانم حتی اگر روزی ۱۰ دلار هم بلیط اتوبوس بخرد و یک قهوه بخورد ماهي ۳۰۰ دلار هزینه کرده است. ولی اگر سر کار رفته بود حداقل ماهي ۱۵۰۰ دلار می‌توانست به اقتصاد خانه كمك كند كه كمك خيلي بزرگي است. يعني فقط فرق جنبه مالی اینها ۱۸۰۰ دلار است. بقیه موارد که جای خود دارد. 

کانادا براساس نقش و حضور همسران کنار یکدیگر و در همه جا طراحی شده است. در اغلب موارد کسانی که راه دیگری رفتند زندگيشان مثل ماشین پنچر حرکت کرده است. امیدوارم چرخ زندگی شما خوب بچرخد. 

خوشحال می‌شوم اگر نظری دارید توی کامنت‌ها با من و بقیه در میان بگذارید.


امیدوارم که توانسته باشم به دانسته‌های شما اضافه کنم. اگر سوالی در مورد مطالب این صفحه دارید یا نیاز به توضیح بیشتر و اطلاعات و نمودارهای اختصاصی خرید و فروش یک محله‌ی خاص دارید، خوشحال می‌شوم کمکی کنم.

شاد و پیروز باشید

محسن صانعی

(راه‌های ارتباط با ما) 

مشاور املاک ونکوور ریلتور Mohsen Sanei vancouver real estate agent realtor

دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید
امتیاز:
captcha


اشتراک :